من اومدم با خاطرات نوروزی!❤
به روی خودتون نیارید ک بهاره ولی عکس تابستونی گذاشتم😂شما کاریتون نباشه خب بهم حس خوبی میده!من وعشق دیرینه ام تابستان تصمیم داریم باهم دوباره آشتی کنیم^--^
بعدشم هیچ عکسی به اندازه عکسای تابستونی به من انرژی نمیده.امکان داره اینجاپرازتم خفن تابستونی بشه یهو😅
بگذریم.واقعاسعی کردم خاطره ی درست حسابی بنویسم ومثل پست عید بی خودی(ازچرت ترین پستهای این وب😑)گندنزنم توخاطرات قشنگم!هرچند این عید به پای عید بی خودی نمیرسه.

 

روزاول:
پارسال برای تحویل سال باعمو محمد ومامان بزرگم بیدارموندیم.ولی امسال حال این لوس بازیارونداشتم.اصلا تحویل سالو تحویل نگرفتم خواب خواب بودم😴
شبش عمو علی اینا وعمه حلیمه وعمه زهرا وحتی عمو محمد اومدن وباهم یه روضه کوچولو گرفتیم.پسراهمه کاره بودن هم زیارت عاشوراروخوندن هم مداحی کردن😄بعدشم دورهمی شام خوردیم.خیلی خوش گذشت خلاصه.
روزدوم:
خیلی وقت بودکه یه صبحونه لذت بخش نخورده بودم.صبحونه شون ازتولید به مصرف بودکاملا سالم!😂کره ی بومی،تخم مرغ رسمی(دوتامرغ جوگول دارن😍)ومربای مادربزرگ ساز!
بعدشم من رفتم توحیاط مرغاشونو ببینم چقدر گنده بودن!ولی خیلیم ناز بودن!مامان بزرگ نمیذاشت بیان از قفس بیرون میگفت کل حیاطوبه گندمیکشن من دیروز یکساعت داشتم حیاطومیشستم😂
براناهارعموعلی اینا اومدن.عمومحمدم درکمال تعجب اومد😐کلی چرت وپرت گفت،ناهارشو خورد،بدون اینکه بفهمیم چی شده گذاشت ورفت!
خله این عموی ما!میاداعصاب همه رومیریزه بهم ومیره😂
البته برامون یه جعبه شیرینی وگزهم اوورد*--*
عصرعمه حلیمه مون که لقب سرآشپزو داره یه کیک محشر پخت😋من نمیدونم چراهمه ش کیکای خاله سوسنومثال میزنم کیکای عمه حلیمه واقعا عالی تره!
روزسوم:ناهارحلیم بادمجون داشتیم*---*(عشقـــهههه!)عمو علی هییییی سر ناهارکرم میریخت وحرص درمیورد.فهمیدم بابام به کی رفته😐ولی خداوکیلی عمو علی بامزه ست خب.
عمو محمد(برادرکوچیکتر)به عموعلی(برادربزرگ تر)میگفت:وقتی مهربون میشی جذاب میشی😂
عموعلی:عه؟پس بیا بخورتاجذابترشم!!
اینم ازیکی از دلبرترین وخوشمزه ترین خوردنی های دنیاااا فرنی وشیره😋
بازهم تاکید میکنم درخوردن این خوشمزه ی دلبر زیاده روی نکنید!
راستی این پسراچندتا لقب جدید(درکنارآقایون ضایه شو)به دست اوردن.
جواد:دلقک😐
علیرضا:بد دهن!
حسین:آقای دانشمند(گفته بودم این بچه چقدر باهوشه؟)
این بچه هاهمش موبایل میخوان ومامان وباباهاشونم بهشون نمیدن.حسین داشت به باباش میگفت چراشما باموبایل مخالفید؟خیلی سرگرم کننده ست😆
یه روزدیگه هم رفتیم خونه عموعلی.ناهارجوجه کباب بودکه واقعاچسبید برای اولین بار تو این چندوقت درست حسابی غذاخوردم(نمیدونم چرانمیتونم غذابخورم انقدرم این مدت بهم گفتن بخوربخور اعصابم خورد شدجدا.وهمیشه ی خداهم گشنمه)
سفره غذامون(دستپخت خان عمو جانه♥✌)


ایشونم آقای ضایه شوی اول(معروف به محمدهادی)درحال کشیدن جوجه دربشقاب هستن😁


عمومهدی شوهرعمه حلیمه یه بار مجبورشده بود بعدناهارکلللل ظرفاروخودش تهنای تهنابشوره😂(البته به جزقاشقا اززیراونادر رفت)ایندفعه هم داشت ظرفاروجمع میکرد هادی گفت: داری جمع میکنی که خودت بشوری؟
اون:من غلط بکنم!😅
عموعلی هم گفت کسی نترسه ما اینجاماشین ظرفشویی داریم خیالتون راحت!
تازه بعدازاونم کلی شیرینی وشکلات خوردیم
مهدی هم داشت بابزرگترابحثای سیاسی میکردته خنده بود😂نمیفهمم این مردانمیتونن ازچیزی به جزسیاست حرف بزنن؟:/
زن عمو داشت صحبت میکرد،میگفت بچه های من که اصلا منودوست ندارن.عاشق باباشونن.یه مدت باباشون رفته بودمسافرت نمیدونیدچقدر پشت تلفن کولی بازی دراورن بابا ماروبا مامان تنهانذااااااار😅امااگه من برم مسافرت غمشون نیست باباشون هر روزمیبرتشون پیتذاوچیزمیزبراشون میخره...
مامانم گفت البته خوبه که هم عاشقشن هم حساب میبرن ازش(ابهت عموعلی مارونمیدونید چیه اصلا!)
زن عمو:آره بابا اصلا تاصدای ماشین باباشون میاد همه ازاین روبه اون رومیشن ظهراکه علی آقا میخواد بخوابه خونمون حکومت نظامیه...😂
همون موقع هابودک خانمmبهم یه پیام داد بعد یه چندتا کلمه هم باهم صحبت کردیم(احوال پرسی واین حرفا)کلانمیدونستم چی بگم‌.بعدشم تاچندساعت داشتم به خودم میگفتم میتونستی بهترحرف بزنی ضایه:/
قبل شام هم یکم پانتومیم بازی کردیم کلا مانمیتونیم خونوادگی یه بازی دسته جمعی بکنیم که توش نعره وجیغ نباشه!اصلا صدابه صدانمیرسید!عمه حلیمه به بچه هامیگفت ساکت باشید بعدخودش جیغ میزد!😐
توی بازی هم براخودشون داستان سرایی میکردن.رقیه قراربودشال رواجراکنه ما که ازاجراش چیزی نفهمیدیم بعدش ازش پرسیدیم گفت داشتم میشستمش بعدگذاشتم خشک بشه بعدم پوشیدمش😐😂
بالاخره وقتی عموعلی اومدزن عمو اعلام کردکه وقت شامه.نمیدونم چرا من این برنامه های ایرانی رومیبینم حس بدی بهم دست میده!ماکه توخونمون هیچ وقت تلوزیون روشن نیست اینجاک میریم همش تلوزیون روشنه این سریال پایتخت با عصرجدید من اعصابم خردمیشه😑
زن عمو پرسید سفره روجلوی تلوزیون پهن کنم یابریم تواتاق؟
شوهرعمه حلیمه هم گفت این تلوزیونوخاموش کنید همه میریم تواتاق راحت!😃👌
بهترین کاردنیا روکرد!
شامم سالادالویه ی محشری بود!!!
ولی من نمیدونم چرا هروقت عصرجدیدو میبینم ازهیچکس خوشم نمیادبه جزرویانونهالی😐میدونم مریضم!
وهردفعه هم بیشتربه اینکه آریا عظیمی نژادمشکل روانی داره شک میکنم!دیگه تبدیل به یقین شده شکم.چشه این بشر؟
بعدازاونم ک تا آخرشب توحیاطشون وسطی وشیرپلنگ بازی کردیم به حدی که وقتی برگشتیم خونه ازخستگی داشتیم پس میفتادیم.
اونطور که من بچه هارو باتوجه به خلق وخو شون به یه حیوون نام گذاری کردم به این شکل بود:
هادی:آهو
حسین:شیر
جواد:روباه
مهدی:فیل😄
علیرضا:سوسک حموم😐😂
رقیه:خرگوش.
واون حیوونایی که خودشون انتخاب کردن:
هادی:همون آهو
حسین:خرگوش
جواد:یوزپلنگ!
علیرضا:شیر :|||||
رقیه:جوجه.
خودمم اسب.
***

این عیدخیلی کوتاه بود(من کلاوقتایی که اصفهانیمو عید حساب میکنم یعنی اگه لحظه تحویل سال خونه خودمون باشیم بهش نمیگم عید😐)ومسلما به شیرینی عید پارسال هم نبود.ولی بازهم فوق العاده بود وخیلی خوشحالم عیدی که چیزی نمونده بود گند زده بشه بهش انقدرخوب ازآب دراومد*_*

+هادی وجواد وحسین وداداش من،یه گروه براخودشون زدن به اسم پسرعموهاوپسرعمه(میذاشتن مشنگ ها خیلی بهتربود😂😁)وای خدا ته خنده ن این مسخره ها من هردفعه میرم ویس هاشونوگوش میدم(آخه داداشم توتبلت من گروه داره)انقدرمیخندم ازدستشون😂خیلی دیوونن خدایاشفاشون بده.هادی ازهمه شون خنده دارتره.فعلا دارن دعوامیکنن سرمدیرشدن حسین همه ش مثل دانشمندا حرف میزنه آقا این بچه درآینده یه چیزی میشه خیلی بیشترازسنش میفهمه!منویاد بشیرحسینی میندازه😂هادی میگه آقایون انتخابات رئیس جمهوری که هست،حالا ماهم انتخابات مدیرگروه برگزار میکنیم.یه سری شرایط نوشت اگربه من رای بدید فلان وبهمان.حالاخودشون۴نفرن همشونم کاندیدشدن.حسین میگه اصلا من کاندید نمیشم چون نمیخوام دعوابشه.بعدکل گروهوپرکرده رای ماهادی خان😂
خلاصه یک خرایین به تمام معنی!
کتابهایی که توعید خوندم:
هیـچ!کتاب خونم اومده پایین به خدا😭ولی داشتم داستان جذاب آیریس جــانمو میخوندم خیلیم حال میداد^^
هری پاتروشاهزاده دورگه روهم خوندم دلم برای این دنیای عجیب وخیالی تنگ شده بود*___*
هی خدامگه من قرارنبود دشمن عزیزوبازخوانی کنم آخه:/؟

فیلم وسریالهایی که توعید دیدم:
بی نوایان ازهلناجـانم💙
چه چیزی گلبریت گریپ را آزارمیدهد ازجانی❤
سریال نوکدو/به روش پرشی(این سریال حال وهوای دلنشینی داشت ولی اصلا شبیه سریال های تاریخی نبود انگار مدرن بود😐پسره هم اصلا شبیه زن هانبودکاملامشخص بودپسره چقدرمسخره:/کیم سوهیون خوشگلم باموی چتری چقدنازشده بود دلم میخوادنقاشیشوبکشم^--^طنزش خوب بود امانه درحدعالی.به هرحال برای عید انتخاب خوبی بود.یه سری چیزاش رواعصابم بود واقعا:/)
سریال آجوشی من7قسمت(این سریال واقعا سریال پرمغزومتفاوتیه خیلی دارم ازش لذت میبرم عاشق همه شخصیتاش شدم!آیـوهم توشه+__+)
وچندتا انیمه باهمدیگه.نمیدونم چرا انیمه های سریالی اصلا به جذابیت سینمایی هاشون نیستن:/‌


بذارید درباره این دوتافیلمم همینجاتوضیح بدم دیگه یه پست جدا براش نذارم:
بی نوایان:خب دلیل اینکه رفتم سراغ این فیلم ترکیبِ هلنا+موزیک💖بود.که‌همین دلیل کافیه من برم یه فیلمو حتماببینم!
گفته بودم که این بشرچقدرصداش جادوییههههه*---*😭!
ولی خیلی ضدحال بود چون هلنا یه نقش واقعاچرت داشت وکم هم بود.با اینحال بازم آوازهاش نازبودن ولی نه اون طوری که من انتظارداشتم😑تازه شوهرشم ساشابارن کوهن بود:/نه اینکه ازش بدم بیاد نه اتفاقا خیلیم کمدیه فقط درحدهلنانیست!
امادرموردخودفیلم،بنظرم فیلم خیلی خوبی بودوارزش دیدن روداشت چقدژان والژان خوب بودکوزت هم همینطور*--*مخصوصا پایان فیلم که واقعااااجذاب وتاثیرگذار وقوی بودش!
اما باید بگم که به هیچ وجه ازموزیکالش خوشم نیومد:| خ رواعصاب بود.اینادیگه تک تک دیالوگاشونو باموزیک میگفتن چه وضعیه موزیکال که مسخره بازی نیست!
من که خوشم نیومداصلا.فقط آوازی که اون پسره که ازش خوشم نمیاد راجع به دوستاش که مرده بودن خوند با آوازهای کوزت رودوست داشتم.
نمره ای که به فیلم میدم7/5از10.
چه چیزی گلبریت گریپ را آزارمیدهد:خب این یکی فیلمو بخاطرچی میخواستم ببینم؟بخاطرکاراکترجانی.چون خیلی شبیه یکی ازشخصیتای منه😢وازاون کاراکتراییه که حاضرم بمیرم براشون!یه برادر بزرگترجای پدر که مسئولیت های زیادی به گردنشه.اصلا من عاااااااشق عشق برادرانه م😭مثل شخصیت های خودم!
نقش جانی تواین فیلم درست مثل کاراکترمن نبود.ولی بازم عاشقش شدم.اولاش رومخم بودچون یکم کله شق وسرکش بود و شباهت زیادی باشخصیت من نداشت حس میکردم میخواست از زیرکار دربره و یکم لا ابالی بود😂اون حس مسئولیت پذیری شخصیت من رونداشت.
ولی بعدکم کم درکش کردم وتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم.فکرشو بکن اون خیلی جوون وبه شدت هم خوشگله(😍😄)الان وقتیه که باید از زندگیش لذت ببره ولی مجبوره مردخانواده باشه،مواظب برادر کوچیکش که معلول ذهنیه باشه وچقدرم مراقبت ازاین برادرکارسختیه(خب لا اقل برادرکوچیکه شخصیت من آدم سالم بود)ومادری داره ک باعث خنده وتمسخر مردمه😐(اونوقت شخصیت من مادرش هانـاااااست😍😎!)
خب دیگه به هرحال باید بهش حق دادگناه داره بچه اونم آدمه خب.(حالامعلوم نبوداگه خودم جاش بودم چیکارمیکردم من به هیچ وجه آدم مسئولیت پذیری نیستم😂)اما اون کم کم درطول داستان آدم بهتری شد،بیشتر عاشق خونواده ش شدوفهمید نباید بخاطراونها خجالت بکشه و...
چقدرم قیافش گوگولی بود موی بلند وروشن چقدربهش میاد حتی با اینکه من خیلی ازچهره های بوروسفیدخوشم نمیادولی جانی باهرتیپ وقیافه ای جیگره اصلا^__^❤
نمیشه اینا برادرشونو برای یه روز به من قرض بدن؟😭من همیشه دلم یه داداش بزرگ میخواسته حالا دیگه چی بهترازهمچین برادری؟😭😭😭
واما برادرکوچیکه آرنی با بازی لئوناردو دیکاپریو😍وای خدافکرشو بکن جانی ولئو درنقش دوبرادراصلا فکرشم دیوانه کننده ست*---*با اینحال اصلا نمیتونستم باورکنم این بچه ی خنگ همون دیکاپریو با ابهت الانه😐
وچقدرررلئوباوجودسن کمش این نقشو عالی بازی کرد.فقط۱۹سالش بود تواین فیلم هرچندکمتر بهش میومد.این پسر بچه ی معصوم وخنگی که کلی هم بامزه ونمک بود.طرز حرف زدنش،اداهاش وهمه چیزش با اینکه خیلی کوچیک بود بنظرم تاحالا بهترین بازی ای بودکه ازدیکاپریو دیدم نقش یه معلول ذهنی روانقدرخوب بازی کرد که کاملابه مخاطب حس همدردی رومنتقل میکردواقعاخیلی خیلی کیوت بودعاشقش شدمT___T
 هروقت به این فکرمیکنم که جانی دیکاپریو روکتک بزنه ازخنده پخش زمین میشم خخخخ😂
لعنتیا عشق برادرانشون عالی بودنمیدونستم باید برا آرنی دلم بسوزه یا گلبریت چقدردوتاشون کیوت ومظلوم بودن!بمیرم براشون یازودهههه😭
دیالوگ:
آرنی:پس فرداتولدمه وتوهم دعوت نیستی(نیشش تابناگوش بازمیشود😅)
گلبریت:آرنی بی ادب نشو!
بکی:مهم نیست.اون فقط خیلی صادقه!


بگذریم.فیلم لطیف و دوست داشتنی ای بود.غم فیلم ملایم ولی واقعی بود.شخصیتای کیوتِ عشق❤😢.بازی بازیگرا دریک کلام عالی بود♥مخصوصا مامانشون😅وپایانش منطقی وراضی کننده بودازدیدنش راضیم بهش نمره7رومیدم
نمیدونم جزو فیلمای پیشنهادیم هست یانه ولی به دردخودم خیلی میخوردجانی،لئو،داستانش،شخصیتهاش و...
💚💜💙💛!

امسال من چیزهایی زیادی رویادگرفتم که ازبابتشون خیلی خوشحالم!
کم کم یه تیکه های بزرگی ازخودواقعیم روپیداکردم وسعی میکنم ازته ته ته وجودم عاشقش باشم چون به قول هلناهیچکس دیگه نمیتونه مثل من باشه وبه قول جودی،من به جزخودم چه کس دیگه ای میتونم باشم😁وبه قول شخصیت خودم،بهترین کسی که من میتونم باشم خودقبلی ام هستم😂(عاشق این دیالوگشم خب!)چرازدم توفازنقل قول انقدر؟
به هرحال تاحدزیادی خودمو میشناسم دیگه!
بله.یادگرفتم ازتفاوتهام،خجالت نکشم ودوستشون داشته باشم.مهتابم شبیه خودمـــه+___+
من تابستون۹۷بهترین خودم بودم وبهترین خودم بودم وبهترین خودم بودم همچنان اینو تکرارمیکنم اما اون دختر،اگه الان منومیدید،مطمئنم بهم افتخارمیکرد.چون اون امید داشت که پیشرفت میکنه والان هم کرده!
یادگرفتم اولویت خودم باشم وانقدربخاطر یه سری آدم بی لیاقت خودمو اذیت نکنم وحرص نخورم.یادگرفتم بیخیالشون شم.دیگه عاشقشون نباشم وحالاکه قراره کنارهم زندگی کنیم،فقط باهاشون کناربیام همین.وقتی که عاشق خودت باشی،دیگه برا افرادی که اذیتت میکنن عشق جانداره.
پس کم کم مهربونترهم شدم ودیگه کمترفکرای احمقانه میکنم.
اما با اینحال این آدمای رواعصاب روبا عشقهای واقعی من اشتباه نگیرید.الگوی های من وقهرمان های زندگی من سرجاشونن.هیچ وقت ازدوست داشتنشون ضرر نکردم.دلمم براشون تنگ شده انقدر قرنطینه بودم ندیدمشوووووون😭
یادگرفتم که،بعضیاروباید به حال خودشون ول کرد،وبعضیا رونه.بعضیا نیازدازن به آدم.راستش ناراحت شدن برای دیگران مشکلی نداره ولی جدابعضیا نمیخوان آدم شن.من چراخودمو بکشم؟یادگرفتم نذارم هیچ بنی بشری حالمو خراب کنه.اوناکوچیکتر ازاونن که بتونن منوناراحت کنن.به قول یه دوست عزیزی،همشون برن گمشن😂(البته من معتقدم ملایم تر!)
وهمینطورمهربون باش وعشق بورز که همه ی شیرینی زندگی ازهمینه🍃
تواین مدت چندتا دوست خفن پیداکردم که شدیدا ازپیداکردنشون خوشحالم😍💕✊💜
راستش من قبلا هیچ علاقه ای به فضای مجازی نداشتم نه تلگرام نه واتساپ نه اینستا فقط همین وبم وبس ولی حالا به لطف قرنطینه به همشون رواوردم😑
بچه هامن تواینستا فعالیت میکنم پیج جدیدم اینه:miss.damdamiهرکی دوست داشت فالوم کنه فقط ترجیحا بگید کی هستید که من بشناسمتون آخه خودتون میدونیدکه من باهمه راحت نیستم:|
البته هیچی وب نمیشه😅


دوستای گلم برا همتون یه سبد پرازحس کیوتی باطعم خنک بستنی(وشاید هرخوراکی ای که دوست دارید اصلا)وبه طراوت بهار وبارونهاش ویه سبد قلب قرمزوصورتی آرزومیکنم وامیدوارم حس های بد ومشکلات زندگی وآدمای ضدحال برای همیشه ازتون دورباشن*--*
بادنیا بجنگید هیچ وقتم تسلیمش نشید.یادتون باشه ک زندگی عادلانه نیست!❤(یه دیالوگه ازجودی!)

راستی دروغ آوریلتون باتاخیییییرمبارک♥(روزتولدجودیه!)