_من می میرم.من آدم بدیم.آدمای بد باید زودتر بمیرن.اینجوری آدمای خوب،میتونن بیشتر زندگی کنن.
+من از توهم بدترم.پس قول بده قبل من نمیری!!!


این صحنه ها انقدر قشنگه که ...هیچ حرفی برای گفتن ندارم در مقابلشون واقعا.
وقتی یه دختر غمگین،یه دختر تنهای تنها،دختری که همه ی زندگیشو سعی کرد قوی ومحکم بمونه،اما حالا دیگه واقعا شکسته،پابرهنه داره روی شنهای ساحل راه میره...یه مرد سامورایی با گرمترین قلب دنیا،پشت سرشه،داره دنبالش میاد.اون این دختر تنها وشکسته شده رو تنها نمیذاره.دختری که به یه پناهگاه امن ویه آغوش گرم احتیاج داره...دیدن دونگمه تو این قاب چقدر دلگرمی میده به آدم=))

_یه کولی بهت بدم،لی یانگ هوا!؟

_این روزا دیگه پشت سرم راه میری؟
_اگه دوست داری میتونم روبه روت راه برم! ^~^

_حالا دیگه...یتیم شدم!
_من خیلی سال پیش یتیم شدم(💔😭)...
خیلی خب.امروز یه دل سیر گریه کن.از فردا باید بایه رویای جدید شروع کنی.زندگیت به عنوان لی یانگ هوا رو فراموش کن،ودیگه مثل کودو هینا زندگی نکن.به جای اسلحه تو کیفت لوازم آرایش بذار، تو اتاقت به جای شمشیر یه نقاشی خوشگل آویزون کن،یه مرد خوب رو ملاقات کن،ولباسایی بخر که به خوشگلی خودتن.گریه نکن وناراحت نباش.فقط رویای همچین زندگی نرمالی رو داشته باش.

_چرا یه جوری حرف میزنی،که انگار میخوای بری بمیری؟
_چون من آدم خوبی نیستم.من مرد بدیم.آدمای بد باید اول بمیرن.اینجوری آدمای خوب میتونن بیشتر زندگی کنن.
_من از توهم بدترم.پس قول بده قبل من نمیری!


نه عزیزم.تو آدم بدی نیستی.تو فقط آدم خوبی هستی که اتفاقا ی خیلی بدی براش افتاده.
به قول یه دوستی اگه آدم بدای این قصه شما بودین،پس باید موری تاکاشی ولی وان ایکو زنده زنده بسوزونن.
چقدر آخه مظلومن اینا...هیچکسو ندارن.به معنای واقعی کلمه تنها وازهمه جا بریده ن.ولی خوشحالم که همو دارن.خوشحالم که پناه همدیگه ن!!!